جملات و داستانهای زیبا وآموزنده


جملات و داستانهای زیبا وآموزنده

جملات و داستانهای زیبا وآموزنده


چگونه باید یک خبر ناگوار را اطلاع داد! داستان کوتاه

چگونه باید یک خبر ناگوار را اطلاع داد!

 

 

          داستان زیر را آرت بو خوالد طنزنویس پُر آوازۀ آمریکائی در تأئید اینکه نباید اخبار ناگوار را به یکباره به شنونده گفت تعریف می کند:

          مرد ثروتمندی مباشر خود را برای سرکشی اوضاع فرستاده بود. پس از مراجعه پرسید:
- جرج از خانه چه خبر؟
- خبر خوشی ندارم قربان، سگ شما مُرد.
...


- سگ بیچاره پس او مُرد. چه چیز باعث مرگ او شد؟
- پُرخوری قربان!
- پُرخوری؟ مگه چه غذائی به او دادید که تا این اندازه دوست داشت؟
- گوشت اسب قربان و همین باعث مرگش شد.
- این همه گوشت اسب از کجا آوردید؟
- همۀ اسب های پدرتان مُردند قربان!
- چه گفتی؟همۀ آنها مُردند؟
- بله قربان. همۀ آنها از کار زیادی مُردند.
- برای چه اینقدر کار کردند؟
- برای اینکه آب بیاورند قربان!
- گفتی آب، آب برای چه؟
- برای اینکه آتش را خاموش کنند قربان!
- کدام آتش را؟
- آه قربان! خانۀ پدر شما سوخت و خاکستر شد.
- پس خانۀ پدرم سوخت! علت آتش سوزی چه بود؟
- فکر می کنم که شعلۀ شمع باعث این کار شد. قربان!
- گفتی شمع؟ کدام شمع؟
- شمع هائی که برای تشیع جنازۀ مادرتان استفاده شد قربان!
- مادرم هم مُرد؟
- بله قربان. زن بیچاره پس از وقوع آن حادثه سرش را زمین گذاشت و دیگر بلند نشد قربان!
- کدام حادثه؟
- حادثۀ مرگ پدرتان قربان!
- پدرم هم مُرد؟
- بله قربان. مرد بیچاره همین که آن خبر را شنید زندگی را بدرود گفت.
- کدام خبر را؟
- خبرهای بدی قربان. بانک شما ورشکست شد. اعتبار شما از بین رفت و حالا بیش از یک سنت تو این دنیا ارزش ندارید. من جسارت کردم قربان خواستم خبرها را هر چه زودتر به شما اطلاع بدهم قربان!!!



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نويسنده: مجید | تاريخ: یک شنبه 10 بهمن 1389برچسب:, | موضوع: <-CategoryName-> |